loading...

My Songs

یکی یکی یکی یکی با خاطراتت توروخدا بسه دستم ترکید هرکی ازم پرسید شغلت چیه گفتم خون بازی تا جایی که مهراب بمیره پوزخند میزدن میگفتن انشالله کارت بگیره وقتی تنها میشی میبینی هیچی مرحم نمیشه رو د

♥حسـ ــین♥ بازدید : 253 پنجشنبه 04 مهر 1398

مهراب چرا وایسادی داشتیم قدم میزدیما چیزی نیست داداش اون درو میبینی
خب اون داستان همیشگی ام خوب یادت هست آره آره یادمه خونشون اینجاست

خاطرخواه شدیم تا فهمید چقد دوسش دارم رفت پشت سرشو حتی نگاه نکرد خشکید تو دهنم حرف
میکنم این دندونو وقتی عقل نیست پس بهتره دندونشم نباشه تا حالا یاد ندارم بچه‌ی پایین شهری از عشقش جدا نشده باشه
رو دیوار نوشتم با خون برو ولی برمیگردی یه روز از من نصیحت یه روز یه جا دلت گیر میکنه
اون روز تو بسازو بسوز آوار رو تنم دیوونه بازیات اشکات همه دروغا که گفتی
خونه یکی شدن با همسایه ها مستاجر غما با اجاره ی مفتی از وقتی که رفتی تیغ میکشم رو این زخما

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آرشیو